کد مطلب:252464 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:251

اثرات اجتماعی شیوه ی مردمی امام
شبلنجی شافعی در صفحه 165 كتاب خود می گوید: بیش از چندین نفر نقل كرده اند كه ابالحسن علی امام هادی روزی از سامرا به قصد دهكده ای برای كار مهمی خارج شد، در اثناء غیبت امام، مرد عربی به در خانه حضرت آمد و جویای وجود وی شد، اما او را نیافت. به او گفتند كه حضرت به دیدن فلان شخص به دهكده اطراف شهر رفته است، مرد عرب تصمیم گرفت به دهكده مذكور رود و حضرت را ملاقات كند، وقتی به آنجا رسید به نزد امام رفت حضرت فرمود، حاجتت چیست گفت من از مردمان كوفه هستم و از دوستداران و متمسكین به ولاء جد بزرگوارتان علی بن ابیطالب (ع) می باشم در حال حاضر به شدت مقروض هستم به طوری كه زیادی قرض مرا نگران و پشتم از سنگینی آن احساس فرسودگی و ناتوانی می كند، فكر كردم جز شما كه به بخشندگی و سخاوت شهره آفاق هستید برای پرداخت آن كسی سزاوار و شایسته نیست امام، شیعیان خود را می شناسد و می داند كه پیروان حقیقی او سخنی جز به راستی بر زبان نمی آورند به همین جهت فرمود چه مقدار مقروض هستی؟ مرد عرب عرض كرد تقریبا ده هزار درهم!



[ صفحه 77]



امام فرمود: دل خوش دار و آرام باش كه انشاءالله قرضت اداء خواهد شد و به زودی از زیر بار سنگینی آن رها می شوی. سپس او را به رسم میهمانی نگه داشت.

امام به او دست خطی داد كه پس از ورودش به موطن به نزد او آید و پول را دریافت كند پس از مدتی از هم جدا شدند و امام به موطن خویش بازگشت پس از مدتی مرد عرب به خدمت امام شرفیاب شد. دستخط را نشان داد و امام پس از احوالپرسی و تفقد به او فرمود: بیا این كیسه ها را بگیر و قرضت را اداء كن و زندگی را با آسودگی سپری ساز، مرد عرب عرض كرد یابن رسول الله به خدا سوگند كه ده هزار درهم برایم كافی بود و حاجت مرا بر می آورد.

منتهای آرزویم كمتر از یك سوم این پولها است. امام فرمود: به خدا سوگند كه باید تمام پولها را برداری زیرا این مبلغ به خواست خدا روزی تو می باشد، خداوند آن را بوسیله من برای تو قرار داده است. مرد عرب از امام سپاسگزاری كرد و از خدمت وی در حالی كه این آیه را تلاوت می كرد: (و الله اعلم حیث یجعل رسالته) [1] بیرون رفت.

قطب راوندی در كتاب نورالابصار صفحه 165 چاپ قاهره روایتی نقل می كند بدین مضمون: در وجود مقدس حضرت هادی علی النقی ویژگیهای اخلاقی پسندیده می درخشید، امامت، كمال و



[ صفحه 78]



دانش و فضیلت و سرشت و اخلاق نیك از فرازهای اخلاقی این امام است. خلاصه اینكه تمام سجایای اخلاقی این امام بزرگوار همسان و همپای اخلاق پدران خود بود، خصوصیت عبادی او نیز سرچشمه سرشاری از خضوع و تواضع او نسبت به آفریدگار یكتاست، شباهنگام، به وقت سحر همواره رخسار به سمت قبله داشت او در راز و نیاز خود لحظه ای فرو نمی ماند و تن پوش او لباده ای از پشم و سجاده اش حصیری بیش نبود.

ابن شهر آشوب در كتاب مناقب می گوید: روزی ابوعمر، عثمان بن سعید و احمد بن اسحاق اشعری و علی بن جعفر همدانی و علی ابن الحسن عسكری، به خدمت امام شرفیاب شدند، احمد بن اسحاق از قرضی كه بر ذمه اش بود نزد امام لب به شكایت گشود، حضرت به عمرو كه معاون وی بود فرمود: مبلغ سی هزار دینار به احمد بن اسحاق و سی هزار دینار به علی بن جعفر بدهد و افزود تو نیز سی هزار دینار بردار، ابن شهر آشوب می گوید: این پدیده از كرامات عجیبی است كه جز پادشاهان قدرت انجام آن را ندارند و ما تاكنون چنین بخشش به جا و سزاواری را نشنیده بودیم.

در مناقب نیز به روایت دیگری برخورد می كنیم كه چنین آمده است: اسحاق جلاب می گوید برای امام هادی تعداد زیادی گوسفند را در روز ترویه (روز نهم ذی الحجه) خریداری كردم امام آنها را بین مردم قسمت نمود. اینگونه اعمال شگفت انگیز دور از مقام امامت و تعجب آور نمی باشد زیرا خاندان رسالت (ص) جملگی منشأ خیر و سعادت و امید در همه ابعاد زندگی بوده اند و منتهای هدفشان نیكی



[ صفحه 79]



به محتاجان و دستیاری مردمان بوده است به همین دلیل است كه قرآن با ستایش تحسین آمیزی، گذشت و بزرگواری آنها را یادآور شده می فرماید:

و یطعمون الطعام علی حبه مسكینا و یتیما و اسیرا انما نطعمكم لوجه الله لا نرید منكم جزا و لا شكورا یعنی: خاندان رسالت، افرادی هستند كه بر اساس محبت و آرزوی بشر دوستی، بیچارگان و یتیمان و اسیران را اطعام می كنند و فلسفه ی آنها این است كه می گویند ما شما را به خاطر رضایت و عنایت خدا اطعام می كنیم و هرگز چشم داشتی به پاداش و سپاسگزاری شما نداریم.


[1] خداوند بهتر مي داند كه رسالت خود را در چه خانواده اي قرار دهد.